به نام او.

امروز با محمد رفتم پیش مشاورش و فهمیدم خیلی بی حوصله تر از اونم که بخوام دوباره به کنکور فکر کنم.

واقعا این بی صبری از کجا میاد؟

همیشه دلم میخواست یه آدم صبور و قوی و محکم باشم که در مقابل مشکلات نلرزه و همه بتونن بهش تکیه کنن!

کاش بتونم یه مادر قوی باشم.

این چند روز هوا گرم بود و کسل کننده و منم مدام فیلم میبینم و کم کم چشم هام دارت اذیت میشن!

حرف های کمتری برای گفتن به دوست هام دارم و همه سرشون به کار خودشون گرمه و کسی احوال مارو نمیگیره!

امشب با مامان یکم از سیندرلا رو دیدیم.

مامان جزو قوی ترین ادم هایی بوده ک دیدم.کاش بتونم یکم شبیهش بشم.

فیلم جاده قدیمم دیدم و همچنین Ben is back رو.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها